کد مطلب:33891 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:305

جایگاه خانوادگی سید رضی











سید رضی از وجوه مختلف شخصیتی یعنی وراثت، تربیت، كرامت و عزت، معرفت و حكمت انسانی بی نظیر است. او در سال 359 هجری در خاندانی برجسته و از خاندان علویان بغداد متولد گشت. هم از جانب پدر و هم از جانب مادر نسبی بس شریف داشت. از سوی پدر با پنج واسطه به امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع)و از سوی مادر با شش واسطه به امام چهارم حضرت علی بن الحسین (ع) می رسید.[1] از این رو «بهاء الدولهدیلمی» او را به «ذی الحسبین» و «شریف رضی» ملقب نمود.[2].

پدرش «ابواحمد حسین بن موسی» از طرف بهاء الدوله دیلمی ملقب به «طاهر اوحد ذی المناقب» گشت. وی مدتها نقابت طالبیین را به عهده داشت و از مقام و منزلت اجتماعی و جایگاه معنوی ویژه برخوردار بود و نزد خلفای عباسی و امیران ال بویه و آل حمدان دارای جلالت و مهابت بود و از جانب ایشان برای رفع اختلافها و عقد صلح و میانجیگری و تنظیم امور مردمان و آسایش بندگان سفارت می یافت.[3].

ابواحمد موسوی پدر شریف رضی در سال 400 هجری در سن 97 سالگی درگذشت و سید رضی قصیده ای بلند در رثای پدر سرود كه خود بیانگر جایگاه و منزلت آن بزرگمرد است، چنانكه گوید:


و مضی رحیض الثوب غیر مدنس
و قضی نقی العود غیر موصم[4].


با جامه ای پاك و به دور از هر آلودگی از دنیا رفت و با سرشتی پاك و بی هیچ نقص و ننگی درگذشت.

مادر سید رضی- فامطه دختر حسین بن احمد معروف به داعهی صغیر نقیب طالبیان- نیز

[صفحه 80]

بانویی دانشمند و با فضیلت بود و از چنان جلالتی بهره مند بود كه شیخ مفید- فخر شیعه و سر آمد فقیهان و دانشمندان-كتاب «احكام النساء» را برای وی تالیف كرد، چنانكه در سر آغاز آن نوشته است: «من از سیده ی جلیله ی فاضله- كه خداوند ارجمندی اش را پایدار سازد- دریافتم كه مایل به تدوین كتابی است كه در بر گیرنده ی تمام احكامی باشد كه مكلفان بدان نیاز دارند و بویژه زنان باید از آن آگاه باشند و وی- كه خداوند توفیقش را پایدار سازد- علاقه ی خود را برای تدوین این كتاب به من اطلاع داده است...»[5].

این بانوی ارجمند در سال 385 هجری درگذشتو سید رضی كه در این زمان بیست و شش سال از عمرش می گذشت سخت در اندوه فرورفت و در مرثیه ای به بیان جاه و منزلت و فضایل و كمالات او پرداخت،چنانكه در بیتی از آن مرثیه گوید:


لو كان مثلك كل ام بره
غنی البنون بها عن الاباء[6].


اگر همه ی مادران مانند تو نیكوكار بودند، فرزندان از داشتن پدران و بالیدن به آنان بی نیاز می شدند.


صفحه 80.








    1. یتیمه الدهر، ج 3، ص 155، عمده الطالب، ص 236.
    2. ن. ك: تاریخ بغداد، ج 2، ص 246: المنتظم، ج 15، ص 115، البدایه و النهایه، ج 12، ص 4، روضات الجنات، ج 6، ص 178، كارل بروكلمان، تاریخ الادب العربی نقله الی العربیه عبدالحلیم النجار، الطبعه الثانیه، افست دارالكتاب الاسلامی، قم، ج 2، ص 62.
    3. شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 31.
    4. دیوان الشریف الرضی، ج 2، ص 290.
    5. حسین النوری الطبرسی، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، الطبعه الاولی، موسسه اسماعیلیان، قم، 1382 ق. ج 3، ص 516.
    6. دیوان الشریف الرضی، ج 1، ص 27.